آیا ارواح پس از مرگ با خانوادههای خود در دنیا دیدار دارند – چگونه؟ پس چرا ما نمیفهمیم؟
اصل وجود انسان همان «روح» اوست. آن موجودی که به نام «آدم» یا «انسان» در این دنیا زندگی میکند، همان «روح» است و بدن ابزاری است که به او داده شده تا بتواند جهت رتق و فتق امورش در این دنیای مادی به وسیلهی آن عمل نماید.
معرفت (شناخت)، عشق، نفرت، علاقه، انگیزه و … همه حالات روحی است که توسط «بدن» در این دنیای مادی به منصهی ظهور میرسد. اگر دو نفر نسبت به یک دیگر شناختی پیدا میکنند، روح آنهاست که با هم آشنا شدهاند – اگر نفرت پیدا کنند نیز همینطور است. وقتی کسی با دیگری سخن میگوید، این روحش است که روح طرف مقابل را مخاطب قرار داده است، منتهی معانی مورد نظرش را در قالب الفاظ به وسیلهی زبان یا نوشتار (مادی) ظاهر و منتقل مینماید و وقتی کسی حرف گوینده را میشنود، روحش است که میشنود، منتهی به وسیلهی گوش یا چشم الفاظ و کلمات مادی را دریافت میکند و به وسیلهی «قلب» یا همان روحش، معانی و منظور را درک میکند. لذا در همین دنیا نیز ارتباط بین ارواح است، منتهی به وسیلهی بدن ظهوری مادی مییابد.
لذا پس از مرگ و جدایی روح از شدیدترین متعلقش که همان بدن است، این شناختها و علایق و ارتباطات هم چنان باقی میماند. و البته با این تفاوت که پس از مرگ، اراده و اختیار از آدمی سلب میگردد. یعنی چنین نیست که به هر کجا بخواهد بتواند برود و یا با هر کس بخواهد بتواند دیدار نماید و یا هر آن چه واقعیت دارد را الزاماً ببیند و درک نماید. و اگر ما (زندگان) به رغم آن که اصل وجودمان همان روح است و ارواح نمیمیرند، متوجه این حضور یا ارتباط نمیشویم، بدین علت است که توجهمان به بدن است و هم چنین اغلب دریافتهای ما در این دنیا به وسیلهی ابزار مادی صورت میگیرد (مثل چشم و گوش).
در روایات نیز به تداوم این ارتباطات، به ویژه با خانواده که علایق بیشتری با آنها ایجاد شده، بیانات صریحی وجود دارد:
از امام صادق علیهالسلام نقل شده که «مؤمن پس از مرگ از خانوادهی خود دیدار میکند و در مورد وضع آنها، آن چه را که از آن مسرور گردد، میبیند و آن چه را که از آن اندوهناک شود، بر او مخفی میماند» (فروع کافی، جلد ۳، باب: انّ المیّت یزور اله، ص ۲۳۰، حدیث:۱)
از دلایل دیدن و یا مخفی ماندن برخی از احوال این است که برای مؤمن پس از مرگ عذابی وجود ندارد و حزن و اندوه خودش نوعی عذاب است، لذا اخباری که موجب اندوه وی گردد، بر او پوشیده میماند. مضافاً بر این که این روایت دلالت دارد که اراده و اختیار دنیوی از او سلب شده است که نمیتواند همهی واقعیات را دیده و درک نماید.
هم چنین از امام صادق علیهالسلام نقل شده که: «هیچ مؤمن و کافری نیست که در هنگام ظهر نزد خانوادهی خویش حاضر نگردد. وقتی مؤمن خانوادهاش را در حال انجام اعمال صالح میبیند، خداوند را حمد گوید و وقتی کافر خانوادهی خویش را در حال انجام اعمال صالح ببیند، بر آنان غبطه میخورد.» (همان مدرک، حدیث ۲)
در روایت دیگری بیان شده که: «اسحاق بن عمّار سؤال کرد: آیا شخصی که از دنیا رفته با خانوادهی خویش دیدار مینماید یا خیر؟ امام فرمودند: آری. پرسید: هر چند گاه؟ فرمود: بنا به منزلتی که نزد خدا دارد. هر هفته، هر ماه یا هر سال…» (همان مدرک، حدیث ۳)
در برخی روایات وارد شده که ارواح به دیدن بازماندگان میآیند (به ویژه والدین به دیدار فرزندان و بالعکس) و به آنان التماس میکنند که چیزی برای ما بفرستید، ولو به کمی یک جرعه آب یا یک پاره استخوان.
پس، ارتباط ارواح با متعلقین تا وقتی در دنیا باقی هستند، برقرار خواهد ماند. منتهی چنان چه بیان شد، به کمیّت، کیفیت و چگونگی معین شده از سوی خداوند متعال.