نهج البلاغه

شرح و تفسیر حکمت 44 نهج البلاغه

شرح-نهج-البلاغه

طُوبَى لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعَادَ، وَعَمِلَ لِلْحِسَابِ، وَقَنِعَ بِالْكَفَافِ، وَرَضِيَ عَنِ اللَّهِ.

امام(عليه السلام) فرمود: خوشا به حال كسى كه (پيوسته) به ياد معاد باشد و براى روز حساب عمل كند. به مقدار كفايت قانع گردد و از خدا راضى باشد.

شرح و تفسير خوشا به حال چنين كسان امام(عليه السلام) در اين گفتار پرمعناى خود به چهار جمله اشاره مى كند و آن را مايه خوشبختى انسان مى داند كه جمله سوم و چهارم آن با حكمت 43 مشترك است. در جمله اول و دوم مى فرمايد: «خوشا به حال كسى كه (پيوسته) به ياد معاد باشد و براى روز حساب عمل كند»; (طُوبَى لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعَادَ، وَعَمِلَ لِلْحِسَابِ). هنگامى كه واژه معاد گفته مى شود دنيايى در برابر انسان مجسم مى گردد كه در آن موازين سنجش اعمال برپاست و نامه هاى اعمال به دست افراد است; گروهى (نيكوكاران) به دست راست و گروهى (بدكاران) به دست چپ; همان نامه عملى كه «(لاَ يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلاَ كَبِيرَةً إِلاّ أَحْصَاهَا); هيچ عمل كوچك و بزرگى از صاحب آن سر نزده مگر اين كه در آن احصا شده است» همه از سرنوشت خود نگرانند و اضطراب بر همه حاكم است. تمام اعضاى بدن انسان در آن دادگاه بزرگ گواه بر اعمال او هستند و نيازى به گواهى فرشتگان ثبت اعمال نيست، هرچند آنها نيز گواهى مى دهند. آن كس كه چنين دادگاهى را باور داشته باشد و به ياد آن بيفتد به يقين به سراغ گناه و ظلم و فساد نمى رود، زيرا چنين ايمانى انگيزه عمل است; عملى پاك و خالى از هرگونه آلودگى و اگر لغزشى از او سر زند به زودى توبه مى كند و به سراغ جبران مى رود. ممكن نيست ايمان به چيزى در دل انسان راسخ باشد و عملى هماهنگ آن انجام ندهد. در حديثى از امام صادق(عليه السلام) در كتاب شريف كافى آمده است كه شخصى از او سؤال كرد «أَلاَ تُخْبِرُنِى عَنِ الاِْيمَانِ أَقَوْلٌ هُوَ وَعَمَلٌ أَمْ قَوْلٌ بِلاَ عَمَل; عرض كرد آيا به من خبر نمى دهى كه ايمان اعتقاد و عمل هر دو است يا فقط اعتقاد است» امام در پاسخ فرمود: «الاِْيمَانُ عَمَلٌ كُلُّهُ وَالْقَوْلُ بَعْضُ ذَلِكَ الْعَمَلِ; تمام ايمان عمل است و ايمان بعضى از آن عمل است. (اشاره به اين كه ركن اصلى ايمان عمل است)». آن گاه در سومين و چهارمين جمله مى فرمايد: «به مقدار كفايت قانع گردد و از خدا راضى باشد»; (وَقَنِعَ بِالْكَفَافِ، وَرَضِيَ عَنِ اللَّهِ). منظور از قانع بودن به مقدار كفايت اين است كه حداقل لازم زندگى را داشته باشد، زيرا بالاتر از آن خالى از مسئوليت نيست و كمتر از آن خالى از ذلت. قانع بودن به مقدار كفايت به قدرى اهميت دارد كه در حديث معروفى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه با يارانش از بيابانى مى گذشت، ساربانى در آنجا بود، حضرت براى رفع عطش يا براى نياز به غذا مقدارى شير از او طلب كردند (البته در برابر وجه) و او بخل ورزيد و گفت: آنچه از شير در پستان و يا در ظرف هاست همه براى صبحانه و شام قبيله است و به ديگرى نمى رسد. پيامبر در حق او دعا كرد: خداوندا مال و فرزندانش را افزايش ده. بعدا به چوپان ديگرى رسيد و همين درخواست را نمود. چوپان نه تنها شيرى را كه در ظرف داشت بلكه آنچه در پستان گوسفند بود را نيز دوشيد و به عنوان هديه، با احترام به نزد پيامبر آورد و به آن حضرت تقديم كرد. پيغمبر در حق او نيز دعا كرد; ولى چنين عرضه داشت: «اللّهُمَّ ارْزُقْهُ الْكَفافِ; خداوندا به حد كفاف به او مرحمت كن» بعضى از ياران تعجب كردند كه چگونه در حق آن بخيل پيغمبر اكرم دعاى فزونى مال و فرزند كرد ولى درباره اين مؤمن سخاوتمند دعايى كمتر از آن فرمود. از اين مطلب سؤال كردند و پيامبر در جواب فرمود: «إِنَّ مَا قَلَّ وَكَفَى خَيْرٌ مِمَّا كَثُرَ وَأَلْهَى; مقدار كم كه براى زندگانى انسان كافى باشد بهتر از مقدار فراوانى است كه آدمى را از خدا غافل سازد». منظور از رضايت پروردگار كه در سخن پربار بالا به آن اشاره شده همان رضايت از مقدارات خداست چه مطابق ميل انسان باشد و چه بر خلاف ميل او همان گونه كه در حديثى از امام صادق مى خوانيم: «رَأْسُ طَاعَةِ اللَّهِ الصَّبْرُ وَالرِّضَا عَنِ اللَّهِ فِيمَا أَحَبَّ الْعَبْدُ أَوْ كَرِهَ وَلاَ يَرْضَى عَبْدٌ عَنِ اللَّهِ فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِهَ إِلاَّ كَانَ خَيْراً لَهُ فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِهَ; برترين طاعت الهى صبر و شكيبايى و رضايت و خشنودى از خداست; چه در امورى كه بنده او دوست دارد يا دوست ندارد و هيچ بنده اى از مقدرات الهى در آنچه دوست دارد يا دوست ندارد راضى نمى شود مگر اين كه در هر دو صورت خير اوست».

author-avatar

درباره لبیک یا نصر الله

سید حسن نصر الله: آمریکایی ها نمی فهمند که معنی لبیک یا حسین چیست...لبیک یا حسین را بسیار از ما شنیده اند...لبیک یا حسین یعنی تو در معرکه جنگ هستی، هر چند که تنهایی و مردم تو را رها کرده باشند و تو را متهم و خوار شمرند.لبیک یا حسین یعنی تو و اموالت و زن و فرزندانت در این معرکه باشند.لبیک یا حسین یعنی مادری فرزندش را به میدان دفاع می فرستد ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *