مغز، کارخانه (سیستم) تولید فکر و اندیشه:
مغز انسان همانند يک کارخانه است که مي تواند کارخانه اي پر رونق با توليد محصولات متنوع و با کيفيت باشد و مي تواند کارخانه اي ورشکسته با محصولات بدون مشتري باشد.اين سيستم همانند يک سيستم توليدي داراي ورودي ها، فرآيندها و خروجي هايي است.
?- ورودي مغز از طريق چشم ، گوش ، لامسه و … با مطالعه کتاب، رفتن دوره هاي آموزشي ( کلاس ، سمينار ، همايش و … ) صحبت با افراد ، دقت و تامل در محيط و اطراف خود ، تماشاي فيلم و هر گونه پديده اي که بتواند توسط مورد فوق به مغز ورودي وارد کند.
?- پردازش فرآيند توليد : مقايسه –تفکر-تخيل-و …
?- خروجي هاي اين سيستم عبارت است از هر طرح ، ايده ، انديشه در هر زمينه از زندگي. خروجي هاي اين سيستم به مانند بقيه سيستمها به مواد اوليه (وروديها) و فرآيند عمليات آن دارد. اگر ورودي ضايعاتي بدهيم يا فرآيند معيوب عمل کند ، خروجي سالم نخواهيم داشت. اگر ورودي پلاستيک باشد ، حتماً خروجي پلاستيک خواهد بود.بنابراين دقت کنيد چه ورودي هايي ( چه کتابهايي ، چه کلاسهايي ، چه فيلم هايي و چه محيط هايي ) را براي کارخانه توليد يتان انتخاب کرده ايد؟
مغز چگونه آنچه را كه چشم ميبيند، كنترل ميكند؟
يك تصوير مشهور، گلداني را نشان ميدهد كه اگر دقت كنيم از چهرههاي دو انسان تشكيل شده است. اين خطاي باصره معروفي است كه باعث ميشود در اين تصوير، يا چهره انسانها را ببينيم يا گلدان را. اكنون دانشمندان دريافتهاند آنچه را كه ما ميبينيم، وابسته به الگوهاي فعاليت عصبي است كه در مغز ما جريان دارد. به گزارش ايرنا و به نقل از پايگاه اينترنتي دانشگاه كاليفرنيا، “جان سرينسيز” عصبشناس شناختي دانشگاه ارواين كاليفرنيا در مورد اين مثال گفت، اينكه آيا شما تصوير چهره را ميبينيد يا گلدان، كاملا بستگي دارد به تغييراتي كه در مغز افراد صورت ميگيرد زيرا تصوير كاملا ثابت است و تغييري نميكند. در تحقيق اخير كه در نشريه نوروساينتيست منتشر شده است، سرينسيز و “جفري بوينتون” استاديار دانشگاه واشنگتن دريافتند زماني كه افراد با تصاوير مبهمي روبرو ميشوند كه خطاي باصره ايجاد ميكنند، الگوهاي فعاليت اعصاب مغز در بخشهاي خاصي از مغز، مرتب متناسب با تغيير برداشت بيننده از تصوير، تغيير ميكند. اين پژوهشگران كشف كردند الگوهاي فعاليت عصبي در برخي مناطق مغز زماني كه بيننده تصاوير مبهم را مشاهده ميكند با زماني كه تصاوير غير مبهم را مشاهده ميكند، بسيار شبيه است. با توجه به اين واقعيت كه زماني كه ما يك تصوير واقعي را ميبينيم و زماني كه يك تصوير مبهم را تفسير ميكنيم، نواحي خاصي از مغز الگوي فعاليت مشابهي را نشان ميدهند، ميتوان چنين برداشت كرد كه اين نواحي مغز در حال ايجاد تجربه آگاهانهاي از شيي مورد مشاهده هستند. احتمالا يافتههاي اين تحقيق با اطلاعاتي كه درباره نقش عملكري مناطق خاصي از مغز در مشاهده حركت، فراهم ميكنند به دانشمندان كمك ميكند، اختلالاتي مانند “ديسلكسي” (اختلال در پردازش حركت) را درك كنند. محققان با استفاده از تصويربرداري كاربردي (? (fMRI?الگوهاي فعاليت عصبي را در ناحيه شقيقه مياني (? (MT?مغز تحت دو شرايط مختلف اندازهگيري كردند. پژوهشگران از شركتكنندگان خواستند به اشيائي كه تنها در يك جهت حركت ميكردند، نگاه كنند و مسير حركت اشياء را (راست يا چپ) تشخيص دهند. سپس اشيائي كه مسير حركتشان مبهم و يا نامشخص بود به شركتكنندگان نشان داده شد و از آنها خواسته شد مسير اصلي حركت را شناسايي كنند. الگوي فعاليت عصبي در منطقه ? MT?مغز در زماني كه فرد به حركت واقعي به سمت چپ و زماني كه فكر ميكرد اشياء متحركي را بطور مبهم ميبيند كه به سمت چپ حركت ميكنند، بسيار شبيه بود. سرينسز افزود، شباهت زياد بين الگوي فعاليت در ? MT?و آنچه كه فرد از مشاهدات خود ميگويد، حاكي از آن است كه اين ناحيه از مغز نقش مهمي را در ايجاد تجربه آگاهانه جهان اطراف دارد.
درواقع تشکر فراوان از شما به خاطر زحمات عالی وتبلیغ در فضای گسترده ی سایبر..امید وارم همیشه موفق باشید.