احساس (مسولیت) یا قبول مسولیت؟
بسياري از مردم درك درستي از معناي «مسئوليت» ندارند. وقتي كه مي خواهند با اين مفهوم روبهرو شوند،سرگردان و متحير با خود ميگويند كه به واقع بايد چه كنند. ما فكر ميكنيم كه بايد مسئوليت كارها،افكار و رفتارهاي ديگران را بپذيريم و اين كار غيرممكن و ناشدني است. شما ميتوانيد در برابر ديگران احساس كنيد نه اين كه مسئول اعمال و رفتارشان باشيد. اتفاق زير يكي ازمواقعي بود كه من به ارزش اين مفهوم پي بردم.
من مدرس يكي از دانشگاههاي آنلاين هستم و شاگردان بسياري با من ارتباط دارند. يك بار يكي از آنها به من ايميل زد و گفت كه از نمرهاش با من راضي نيست و به آن معترض است. البته اين اتفاق بسيار رايج و معمول بوده هر مدرسي با آن روبهرو ميشود. من با او صحبت كردم و دريافتم كه آن دانشجو اصلا در جلسات كلاسهاي آنلاين حاضر نشده بلكه فقط تمرينها را دانلود كرده و براي من فرستاده است. او در جلسات و كنفرانسهاي مربوط حاضر نشده و هيچ كدام از اطلاعات اضافي ارائه نشده را ياد نگرفته است. با وجودي كه ميخواستم به اين شاگرد كمك كنم تا بتواند دوره را با موفقيت طي كند،اين كار را نكردم. به او گفتم كه من مسئوليت خودم يعني تدريس را به تمامي و كامل انجام دادهام. اگر او نميخواسته كه ياد بگيرد، تنبلي كرده و به وظيفهاش توجه نكرده، ديگر نميتوانم برايش كاري انجام دهم. قبل از امتحان متعلق به من بود و زمان امتحانات تنها وظيفه او بود. ما در قبال كارهاي خودمان مسئوليم و ميبايست تا آنجا كه ميتوانيم كارهايمان و وظايفمان را درست انجام داده به ديگران كمك كنيم اما عملكرد،رفتارها و افكار ديگران در حيطه وظايف ما نيستند.
اين ديدگاه زندگي را براي ما آسانتر ميكند. وقتي كه من بدانم در قبال ديگران مسئولم اما مسئول كارهايشان و عواقب آنها نيستم،آسودهتر خواهم بود. تنها كاري كه بايد بكنيد اينست كه كارها و وظايفتان را به بهترين شكل انجام دهيد و به اطرافيان خود كمك كنيد. آنچه كه افراد پس از آن انجام ميدهند مربوط به خودشان است و هيچ كس جز خودشان مسئول آنها نيست. ضربالمثل معروفيست كه ميگويد:«ميتواني اسب را به سرچشمه آب برساني ولي نميتواني وادارش كني كه آب بنوشد.» البته اين كار چندان آسان نيست چون همه ما ميخواهيم مسئوليتهاي ديگران را بپذيريم. ولي اين كار شدني نيست چون ما نميتوانيم افكار،احساسات يا رفتارهاي ديگران را كنترل كنيم. ما ميتوانيم به آنها كمك كنيم، از آنها حمايت كنيم و در قبالشان مسئول باشيم اما اين تضمين نميكند كه تغييري رخ دهد يا اين كه آنها پيشرفتي بكنند. آنها بايد بخواهند تا تغيير كنند. بايد كمكها و دلسوزيهايمان را بپذيرند تا تفاوتي در اوضاع ايجاد شود. شما در قبال ديگراني كه در زندگيتان هستند مسئوليد ولي مسئوليت زندگي آنها بر دوش شما نيست.