13683844692خانواده همسرت را بپذیر!

ازدواج فقط زندگی کردن با زن یا مرد ایدهآلتان نیست و پذیرش خانواده او هم بخشی از آن به حساب میآید.

نوزادی که متولد می‌شود، اگر پسر باشد همه اطرافیان با شوخی و خنده به مادرش یادآوری می‌کنند که قرار است روزی برای این پسر، زن بگیرد و خودش هم مادر شوهر شود. البته لحنشان هم طوری است که انگار فقط تا آن زمان، مادر می‌تواند آدم خوبی باشد، ولی به محض این که پسرش زن بگیرد و از خانه‌اش برود، او هم به موجود دیگری تبدیل خواهد شد. موجودی که در اغلب مواقع، باید بدجنس باشد و عروسش را حسابی ناراحت کند!

البته عکس آن هم تا حدی صادق است. یعنی آن‌ها که مادرزن شدن را بهانه خنده‌ها و شوخی‌های دوستانه‌شان می‌کنند. شاید کمتر درباره پدر زن و پدر شوهر صحبت شود، اما کسانی که ازدواج کرده و به خانه بخت رفته‌اند، گاهی با هم درد و دل می‌کنند و از رفتارهای غیرقابل تحمل پدر همسرشان هم می‌گویند. عده‌ای هم خواهر و برادر همسر را رقیب خودشان می‌دانند و قبل از این که مشکلی پیش بیاید، به فکر دفاع از خودشان هستند!

البته در این که خانواده‌ها خیرخواه فرزندانشان هستند، حرفی نیست و هیچ شکی در این مورد وجود ندارد، ولی گاهی مشکلاتی پیش می‌آید که نه عروس و داماد تقصیر دارند و نه خانواده‌های‌شان. برای این که این مشکلات به حداقل برسد و موجب از هم پاشیدن زندگی زوج‌های جوان نشود، باید به یک موضوع مهم توجه داشت و آن این که پس از ازدواج، هر یک از افراد باید خانواده طرف مقابل را بپذیرند. به عبارت دیگر، ازدواج فقط زندگی کردن با زن یا مرد ایده‌آلتان نیست و پذیرش خانواده او هم بخشی از آن به حساب می‌آید.

به همین دلیل هم متخصصان توصیه می‌کنند وقتی دختر یا پسر، ازدواج کرد و زندگی مشترکش شروع شد، این موضوع را هم در نظر داشته باشد و بپذیرد که دختر، عروس خانواده داماد شده است و پسر هم داماد خانواده‌ای دیگر.

پس یادمان باشد، خانواده‌ها جزئی جدایی‌ناپذیر از زندگی هستند و نمی‌توان به امید قطع رابطه یا کنار گذاشتن پدر و مادر، آماده ازدواج شد. البته آن زوج‌هایی که پس از ازدواج، تصمیم می‌گیرند با خانواده خودشان قطع رابطه کنند هم باید بدانند اولاً این کار، بسیار ناخوشایند است و به هیچ عنوان نمی‌تواند نتیجه خوبی داشته باشد و از طرفی، بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترک، ممکن است خود فرد هم به این نتیجه برسد که اشتباه کرده، ولی ممکن است دیگر فرصتی برای جبران نمانده باشد.

با وجود این، در برخی شرایط خاص و موقعیت‌هایی که ممکن است در زندگی ایجاد شود، شاید ناچار باشید از حضور و معاشرت با یکی از خانواده‌ها اجتناب کنید. در غیر این صورت (که درصد بسیار کمی از روابط را شامل می‌شود) هر دو طرف، باید به اعضای خانواده یکدیگر احترام بگذارند و به نظرات آن‌ها توجه داشته باشند، اما این را هم باید در نظر داشت که زن و مرد، اولین افرادی هستند که حق دارند برای زندگی‌شان تصمیم بگیرند و زندگی را آن طور که می‌خواهند بسازند. پس باید به خانواده‌ها احترام گذاشت، اما نقش همسر بودن را هم نباید فراموش کرد.

همیشه و در هر شرایطی باید به پدر و مادر همسرتان هم مانند پدر و مادر خودتان احترام بگذارید و هیچ وقت و به هیچ بهانهای آنها را از خودتان نرنجانید.

به هم احترام بگذارید

«شما چرا زحمت می‌کشید؟ من خودم سفره را جمع می‌کنم؟» یا «شما فقط دستور بفرمایید. من در خدمتم، هر وقت شما امر کنید، می‌آیم و ماشین را برای تعمیر می‌برم.» این‌ها جملاتی است که بعضی از عروس و دامادها تا قبل از برگزاری مراسم ازدواج، به پدر و مادر همسرشان می‌گویند تا دل آن‌ها را به دست آورند و از همان ابتدا، خودی نشان دهند.

البته چنین برخوردی اگر واقعی و خالصانه باشد، نه‌تنها ایرادی ندارد که خیلی هم خوب است، ولی به شرطی که هم خالصانه باشد و هم دائمی. می‌گوییم دائمی، برای این که خیلی‌ها به محض این که مراسم ازدواج تمام می‌شود، همه این‌ها را فراموش می‌کنند و دیگر ضرورتی احساس نمی‌کنند تا به پدر و مادر همسرشان احترام بگذارند و مطابق خواسته‌های آن‌ها عمل کنند.

در صورتی که از دوران کودکی، این نکته مهم به همه بچه‌ها آموزش داده می‌شود، آن‌ها می‌آموزند كه احترام به بزرگ‌ترها واجب است، اما چه می‌شود که با افزایش سن و گاهی هم پس از ازدواج، این موضوع مهم را نادیده می‌گیرند؟

البته اگر زن و شوهر، هر دو مثبت‌نگر و منطقی باشند و برای یکدیگر به اندازه کافی، حق قائل شوند، این مشکلات هم به حداقل می‌رسد و هیچ وقت در رابطه با خانواده‌های یکدیگر، دچار اختلاف نمی‌شوند. با وجود این، در شرایطی که یکی از زوج‌ها بیش از حد به اعضای خانواده‌اش توجه نشان می‌دهد و همسرش را در عمل نادیده می‌گیرد، طبیعی است که همسر او هم شروع به مقابله می‌کند و حالتی دفاعی به خودش می‌گیرد. در این مواقع هم اختلاف‌های متعددی در زندگی مشترکشان ایجاد می‌شود و برنامه آن‌ها را تغییر می‌دهد.

بنابراین، یادتان باشد، همیشه و در هر شرایطی باید به پدر و مادر همسرتان هم مانند پدر و مادر خودتان احترام بگذارید و هیچ وقت و به هیچ بهانه‌ای آن‌ها را از خودتان نرنجانید. بعضی‌ها هم بعد از ازدواج، با خانواده خودشان قطع رابطه می‌کنند تا مثلاً به همسرشان احترام گذاشته باشند. در حالی که این شیوه هم نمی‌تواند پایان خوشی داشته باشد و بهتر است هیچ وقت تجربه نشود. احترام به پدر و مادر، یکی از مهم‌ترین شرایطی است که برای موفقیت در زندگی مشترک باید در نظر گرفته و اجرا شود.

به فرزندم، از گل نازکتر نگو!

کوچک‌ترین مشکلی که در زندگی‌اش پیش می‌آید، تلفن را برمی‌دارد و به پدر و مادرش خبر می‌دهد. درباره همه چیز هم صحبت می‌کند و هیچ موردی را از یاد نمی‌برد. او می‌گوید و پدر و مادرش هم می‌شنوند، اما وقتی بعد از یکی دو روز، همه تلخی‌ها و ناراحتی‌ها یادش رفت و دوباره همان رابطه خوب قبلی را با همسرش برقرار کرد، فکر می‌کند دیگر مشکلی نخواهند داشت. در صورتی که پدر و مادرش به راحتی او، موضوع را فراموش نخواهند کرد و هنوز از دست عروس یا دامادشان دلگیرند و نمی‌توانند به راحتی، گناهش را ببخشند!

این وضع هم طبیعی است، چون خانواده‌ها معمولاً به دلیل ارتباط احساسی و عاطفی عمیقی که با فرزند خود دارند، آستانه تحملشان چندان بالا نیست و زود منقلب می‌شوند. البته در صورتی که شیوه بیان فرد، حالت سرزنشی و تحقیرآمیز نداشته باشد، خانواده هم بهتر موضوع را درک می‌کند و آن را می‌پذیرد، اما متأسفانه اغلب خانواده‌ها که بیش از اندازه درباره میزان رضایت فرزندشان از زندگی حساسیت نشان می‌دهند، ناخودآگاه در برابر عروس یا داماد خود رفتاری دفاعی خواهند داشت. این برخورد هم نه‌تنها راه‌حل مشکلات زندگی مشترک نیست و شرایط را آرام‌تر نمی‌کند که حتی می‌تواند به بروز مشکلات بیشتری در زندگی زن و شوهر هم منجر بشود.

اینجا میدان جنگ نیست!

بعضی وقت‌ها، اگر پسر یا دختر جوانی تصمیم بگیرند ازدواج کنند، از دوست و آشنا نکاتی را می‌شنوند که بیشتر شبیه اندرزهای قبل از ورود به میدان جنگ است! این که همیشه باید آماده باشند، نباید به خانواده همسرشان اجازه دخالت بدهند، از همان روز اول باید محدوده قدرت همسرشان را تعیین کنند و…

بعضی‌ها هم می‌گویند این روشی است برای از بین بردن مشکلات زندگی مشترک؛ به عبارت دیگر، جنگ اول، به از صلح آخر؛ البته چنین حالتی که به صورت یک فرهنگ غلط درآمده و به عنوان دیالوگ‌ها و جملات بین افراد مختلف رد و بدل می‌شود، کم‌کم کمرنگ‌تر از قبل شده و هر روز هم از ارزشش کاسته می‌شود. با وجود این، هنوز هم چنین مواردی وجود دارد و همین شوخی‌ها و گپ‌وگفت‌های دوستانه هم می‌تواند موجب بدبینی عروس و داماد شود.

دختر و پسری که می‌خواهند زندگی شیرینی را در کنار هم تجربه کنند، قبل از شروع زندگی مشترک می‌آموزند که خانواده همسر با آن‌ها همدل و همراه نخواهد بود، پس آن‌ها هم باید از خودشان دفاع کنند و حتی ممکن است قبل از آشنایی، خودشان را آماده این مبارزه پنهانی کنند.

بهتر است که دید مثبتی نسبت به خانواده همسرتان داشته باشید و قبل از آشنایی با آنها، هیچ قضاوتی در موردشان نکنید. مطمئن باشید آنها هم خیر شما را میخواهند و از خوشبختی شما و فرزندشان خوشحال خواهند شد.

در ضمن، این موضوع را هم باید در نظر داشته باشیم که حرف‌ها و جملاتی که از طرف خانواده خود فرد بیان می‌شود، در مقایسه با آنچه خانواده همسر می‌گویند، تأثیر متفاوتی خواهد داشت. به همین دلیل بارها شرایطی پیش آمده که مادر عروس نکته‌ای را به او گوشزد کرده و دخترش هم از این که مادر به یاد اوست و می‌خواهد کمکش کند، خوشحال شده، اما اگر همین جمله را مادر شوهرش به او بگوید، شرایط فرق می‌کند و اینجا دیگر دختر خوشحال نمی‌شود و تصور می‌کند كه مادر همسرش قصد دخالت در زندگی او را دارد یا می‌خواهد او را سرزنش و تحقیر کند.

پس اولین قدم این است که دید مثبتی نسبت به خانواده همسرتان داشته باشید و قبل از آشنایی با آن‌ها، هیچ قضاوتی در موردشان نکنید. مطمئن باشید آن‌ها هم خیر شما را می‌خواهند و از خوشبختی شما و فرزندشان خوشحال خواهند شد.

همسر خوب یا فرزند خوب؟!

یکی از باورهای غلطی که میان بسیاری از خانواده‌ها رواج دارد این است که فکر می‌کنند فرزندشان یا باید همسر خوبی باشد یا فرزند خوبی. آن‌ها نمی‌توانند شرایطی را تجسم کنند که فرزندشان هم به همسرش وفادار بماند و هم به آن‌ها. بنابراین، فرزند این خانواده هم ممکن است به درستی نتواند وظایفش را انجام دهد و در این مورد مانند پدر و مادرش فکر کند.

شرایط وقتی بدتر می‌شود که همسر چنین فردی به پدر و مادرش محبت کند و فرزند ایده‌آلی باشد. آن وقت است که او احساس می‌کند چون همسرش رابطه خوبی با پدر و مادرش دارد، نمی‌تواند همسر خوبی برای او باشد. چنین مشکلی با این که می‌تواند موجب به هم خوردن زندگی شود و صدمات زیادی به خانواده‌ها وارد کند، اما راه‌حل به نسبت ساده‌ای هم دارد.

برقراری تعادل در زندگی، تنها راه‌حلی است که نه‌تنها با این مشکل مقابله می‌کند، که حتی می‌تواند بسیاری از مسائل دیگر را برطرف کند. بنابراین زن و مرد باید با همسر خود صحبت کنند و برایش توضیح دهند او چه جایگاهی در زندگی مشترکشان دارد. همین موارد هم به شکلی دیگر باید با پدر و مادرها مطرح شود تا آن‌ها هم نسبت به موقعیتی که دارند، آگاه شوند. با این که شاید این کار سخت به نظر برسد، اما شدنی است و باید به بهترین شکل ممکن انجام شود.

حرف بزنید، اما تحقیر نکنید!

بداخلاق است، درباره کارش به ما دروغ می‌گوید، حوصله حرف زدن ندارد و نظر ما برایش مهم نیست، حرف، حرف خودش است و هیچ وقت به خواسته‌های ما اهمیت نمی‌دهد و… این‌ها همه نقاط ضعف و ایرادهایی است که همسرتان دارد. قبول، همه این‌ها هم که واقعیت داشته باشد، نباید این طور مطرح شود. به خصوص وقتی که پدر و مادرش می‌خواهند قضاوت کنند و شنونده صحبت‌های شما هستند.

اگر می‌خواهید درباره مشکلاتی که با همسرتان دارید با خانواده او صحبت کنید، هرگز و در هیچ شرایطی، حالت تحقیر به خود نگیرید و به شیوه‌ای مطلوب و به کمک پیام‌هایی واضح و روشن، حرف بزنید. اگر بتوانید این موارد را رعایت کنید، خیلی خوب است که خانواده همسرتان هم در جریان مشکلات شما قرار بگیرد.

برای این که شیوه ارزیابی شما هم بی‌عیب و نقص باشد، فقط رفتار همسرتان را مورد ارزیابی قرار دهید و نه خود او را. همچنین هیچ وقت نباید او را مقابل خانواده‌اش تحقیر کنید؛ در چنین حالتی، آن‌ها هم صحبت‌های شما را بهتر می‌شنوند و نکاتی را که مطرح می‌کنید، می‌پذیرند.

در صورتی که خانواده همسرتان پس از شنیدن مشکلاتی که شما با آن روبه‌رو هستید، رفتار نامناسبی نشان می‌دهند یا شرایط بدتری برایتان فراهم می‌کنند، بهترین کار استفاده از نظر فرد دیگری است که بی‌طرف هم باشد. البته اگر این فرد بی‌طرف، در این زمینه تخصص هم داشته باشد، بسیار بهتر خواهد بود. به همین علت هم در چنین مواقعی، کمک گرفتن از روان‌شناسان می‌تواند بسیاری از مشکلات را حل کند و موقعیت بهتری برایتان فراهم کند.

اختلافها از کجا شروع میشود؟

بسیاری از زوج‌های موفق فکر می‌کنند كه هیچ وقت در رابطه با خانواده همسرشان دچار مشکل نخواهند شد. آن‌ها باور دارند که مشکلاتی که برای دیگران پیش آمده یا پیش می‌آید، به این دلیل است که اعضای خانواده همسرشان در زندگی آن‌ها دخالت می‌کنند. در حالی که، شاید پس از گذشت چند سال از شروع زندگی مشترک، آن‌ها هم با مشکلاتی مشابه روبه‌رو شوند.

پس این همه مشکل از کجا می‌آید؟ علتش چیست و چطور می‌توان با آن‌ها مقابله کرد؟ برای این که به این پرسش پاسخ بدهیم، اول باید این نکته را در نظر داشته باشیم و به آن توجه کنیم؛ این که اختلافات زناشویی با توجه به مدت زمانی که از شروع زندگی مشترک زن و مرد می‌گذرد، متغیر خواهد بود. با این حساب، در سال اول زندگی، باید انتظار اختلاف‌های متعددی را داشته باشیم. چون هر یک از زوج‌ها، نظرات و عقاید مربوط به خودشان را دارند و ممکن است این اختلاف نظر، موجب مشاجره و بحث شود. به همین علت هم توصیه می‌شود كه زن و مرد، درباره این مسائل با یکدیگر حرف بزنند تا متوجه اختلافات شده و آن‌ها را به موقع برطرف کنند.

همچنین فراموش نکنید یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین خطاهایی که در زندگی مشترک پیش می‌آید، توقع ذهن‌خوانی از همسر است. در این شرایط، فرد انتظار دارد شریک زندگی‌اش تمام خواسته‌ها، انتظارات، آرزوها و علایق او را حدس بزند و به موقع برآورده سازد. در حالی که، صحبت نکردن به صورت واضح و شفاف و ذهن‌خوانی به جای گفت‌وگو، مانند سمی است که می‌تواند زندگی مشترک را بخشکاند. پس زن و شوهر باید درباره تمام مسائلی که در زندگی‌شان پیش می‌آید، با هم صحبت کنند؛ هر چقدر هم که موضوع صحبتشان ناچیز و بی‌اهمیت باشد، باز هم باید با منطق و آرامش به حرف‌های طرف مقابل گوش کنند و با هم به نتیجه‌ای دلخواه برسند.

بچهها را دخالت ندهید

زمانی که مشکلی میان شما و خانواده همسرتان پیش می‌آید، هیچ وقت فرزندانتان را درگیر این اختلاف‌ها نکنید. اگر از او بخواهید پدربزرگ و مادربزرگش را نبیند، یا با خاله و عمه‌اش قهر کند، مسلماً به نفعش نخواهد بود. ‌ این که بخواهیم ذهن و روح فرزندانمان را درباره خانواده همسر، مسموم و بیمار کنیم، روشی بسیار نادرست و ناکارآمد است.

با این وجود، متأسفانه بعضی از همسران، زمانی که با چنین مشکلاتی روبه‌رو می‌شوند، فرزندانشان را هم به صحنه این تنش‌ها و اختلافات وارد می‌سازند و به نوعی، یارکشی می‌کنند. شاید هیچ وقت به زبان نیاورند، اما می‌خواهند فرزندشان نظر آن‌ها را تایید کند و منتظر شنیدن همین تایید هستند. گاهی ممکن است شروع به بدگویی کردن از خانواده همسرشان یا انتقاد از آن‌ها کنند و فرزندشان را هم وادار به این کار کنند تا نظرش را مطابق نظر آن‌ها تغییر دهد. شاید آن‌ها خیلی متوجه نباشند با کودک چه کار می‌کنند. شاید خیلی با معایب و مشکلات این شیوه آشنایی نداشته نباشند، اما بی‌شک، این مسئله می‌تواند سلامت روان فرزندان را به خطر بیندازد. چنین کاری باعث می‌شود بچه‌ها سردرگم شوند و از همان دوران، نفاق و دشمنی در وجودشان رشد کند. بنابراین حتی در صورتی که با خانواده همسرتان دچار مشکلات زیادی هم هستید، هیچ وقت فرزندان را وارد بحث و دعواهای خودتان نکنید.

رابطهتان را اصلاح کنید

هنگامی که با خانواده همسرتان دچار مشکل می‌شوید و اختلاف نظری با هم دارید، خوب است قبل از هر چیز به فکر تغییر شرایط موجود باشید و اختلاف‌ها را برطرف کنید. در صورتی که نمی‌خواهید هیچ وقت چنین موقعیتی را در زندگی مشترکتان تجربه کنید هم باید شیوه صحیح را انتخاب کنید. شاید این راهکارها برای حل مشکلات و جلوگیری از ایجادشان به شما کمک کند که خوب است امتحانشان کنید:

ـ تبادل خواسته‌ها و انتظارات به صورت جزء به جزء و شفاف

ـ پذیرش نقاط قوت و ضعف یکدیگر و تکیه بر نکات مثبت همسر

ـ پررنگ کردن نقاط قوت خانواده همسر

ـ احترام به نظرات یکدیگر

ـ تبادل نظر در خصوص شیوه‌های تفریح

ـ تبادل نظر در خصوص شیوه ارتباط با خانواده‌ها

ـ رعایت تعادل و در اولویت قرار دادن یکدیگر به عنوان همسر

ـ اجتناب از تحقیر و سرزنش خانواده‌های یکدیگر

 

author-avatar

درباره کاظمی

زندگي کن. حتي اگه بهترين هايت را از دست دادي. زيرا اين زندگي کردن است که بهترينهاي ديگر را برايت ميسازد آسمانم انتهايش قلب توست / مهربان اين آسمان از آن توست / آسمانم هديه اي از سوي من / تا بداني قلب من هم ياد توست حسرتي گر به دلم هست همان دوري توست من پرستوي خزان ديده ي خاموش توام. کاش ميشد در سايه ي مژگانت ، لحظه اي به تماشاي درياي خوشرنگ چشمهايت مي نشستم وبلاگ من:http://kazme20.parsiblog.com/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *