بازگشت به صفحه اصلی دانشنامه»»»
«آخرين پيشوا»
شيعه با اين ذهنيت – که مقام امامت به سن و سال خاصي مربوط نيست – درباره امام هاديعليه السلام چندان ترديدي به خود راه نداد؛ به ويژه آنکه حاکمان جور زمان، هر چه تلاش کردند تا مسأله امامت را با مناظرات ساختگي دانشمندان بزرگ با اين امامان خردسال خدشه دار کنند، شکست خوردند. اما اين وضع درباره آخرين پيشواي شيعيان به کلي متفاوت شد؛ چرا که او هم در سن و سال کمتر از ديگر امامان به امامت رسيد و هم به خاطر مصالحي ولادت آن حضرت مخفيانه صورت پذيرفت. اين مسأله برخي از شيعيان را دچار ترديدهايي نمود و کار امام حسن عسکريعليه السلام را مشکل ساخت؛ اگرچه امامان پيشين تا حدودي زمينه را مساعد کرده و شيعه را براي درک چنان روزي آماده ساخته بودند.
امام باقرعليه السلام فرموده است: «صَاحِبُ هَذا الاَمْرِ اَصْغَرُنا سِنّاً وَاَخْمَلُنا شَخْصاً»؛ «صاحب اين امر کم سن و سالترين و گمنامترين ما است». (1).
اسماعيل بن بزيع گويد: از حضرت ابي جعفرعليه السلام راجع به امامت پرسيدم و گفتم: آيا ممکن است امام از هفت سال کمتر داشته باشد؟ فرمود: «نَعَمْ وَاَقَلَّ مِنْ خَمْسِ سِنين»؛ «آري، کمتر از پنج سال هم ميشود». (2).
البته معرفي حضرت مهديعليه السلام با ديگر امامان، اين تفاوت را داشت که خواست الهي بر پنهان زيستن آن حضرت تعلق گرفته بود؛ بنابراين تنها افرادي خاصّ از ولادت او با خبر بودند.
ضوء بن علي از مردي از اهل فارس نقل ميکند: به سامرا آمدم و ملازم در خانه امام حسن عسکريعليه السلام شدم. حضرت مرا طلبيد، من وارد شدم و سلام کردم، فرمود: براي چه آمدهاي؟ عرض کردم: براي اشتياقي که به خدمت شما داشتم. فرمود: پس دربان ما باش. من همراهِ خادمان در خانه آن حضرت بودم. گاهي ميرفتم هر چه احتياج داشتند از بازار ميخريدم و زماني که مردان در خانه بودند، بدون اجازه وارد ميشدم. روزي بر حضرت وارد شدم و او در اتاق مردان بود.
ناگهان در اتاق حرکت و صدايي شنيدم، سپس با فرياد به من فرمود: بايست، حرکت مکن! من جرأت در آمدن و بيرون رفتن را نداشتم. سپس کنيزکي – که چيز سر پوشيدهاي همراه داشت – از نزد من گذشت. آنگاه مرا صدا زد که: در آي! من وارد شدم و کنيز را هم صدا زد. کنيز نزد آن حضرت بازگشت، او به کنيز فرمود: روپوش از آنچه همراه داري بردار؛ کنيز از روي کودکي سفيد و نيکو روي پرده برداشت و خود حضرت روي شکم کودک را باز کرد. ديدم موي سبزي که به سياهي آميخته بود، از زير گلويش تا نافش روييده است، سپس فرمود: اين است صاحب شما و به کنيز امر فرمود که او را ببرد. سپس من آن کودک را نديدم تا امام حسنعليه السلام وفات کرد«. (3).
با توجه به روايات ياد شده و تولّد آن حضرت در سال 255 ق و شهادت امام عسکري در سال 260 ق، آن حضرت در سن پنج سالگي به امامت رسيد.
منابع ومآخذ:
—————-منبع کلی کتاب فرهنگ نامه مهدویت خدامراد سلیمیان——————————————–
(1). الغيبة، ص 184؛ دلائل الامامة، ص 258.
(2). الکافي، ج 1، ص 384، ح 5.
(3). الکافي، ج 1، ص 329 و 120، ح 6.
——————————————————————————————————