بازگشت به صفحه اصلی دانشنامه»»»

 آرامگاه احمد بن اسحاق قمی

احمد بن ساحاق قمی   

«احمدبن اسحاق قمي»

احمدبن اسحاق قمي، بزرگ شيعيان قم و از اصحاب امام جواد، هادي و عسکري‏عليه السلام بود. او به ديدن حضرت صاحب الزّمان‏عليه السلام شرفياب گرديد او از وکلاي حضرت عسکري‏عليه السلام و حضرت مهدي‏عليه السلام بود. (1) در خاندان امامت از شأن و مرتبه والايي نيز برخوردار بود که نمونه‏اي از آن حديث در کمال‏الدين و تمام النعمة نقل شده است.

شيخ صدوق‏رحمه الله با ذکر سند نوشته است: احمدبن اسحاق گويد: بر امام عسکري‏عليه السلام وارد شدم و مي‏خواستم از جانشين پس از وي پرسش کنم؛ او آغاز سخن کرد و فرمود: اي احمد بن اسحاق! خداي تعالي از زمان آدم‏عليه السلام زمين را خالي از حجّت نگذاشته است و تا روز قيامت نيز خالي از حجّت نخواهد گذاشت. به واسطه او بلا را از اهل زمين دفع مي‏کند و به خاطر او باران مي‏فرستد و برکات زمين را بيرون مي‏آورد.

گويد: پرسيدم: اي فرزند رسول خدا امام و جانشين پس از شما کيست؟ حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت در حالي که بر شانه‏اش کودکي سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده مي‏درخشيد. پس فرمود: اي احمدبن اسحاق! اگر نزد خداي تعالي و حجّت‏هاي او گرامي نبودي، اين فرزندم را به تو نمي‏نمودم. او هم‏نام و هم کنيه رسول خداصلي الله عليه وآله است، کسي است که زمين را پر از عدل و داد مي‏کند؛ همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد.

اي احمدبن اسحاق! مَثَل او در اين امّت، مَثَل خضر و ذوالقرنين است، او غيبتي طولاني خواهد داشت که هيچ کس در آن نجات نمي‏يابد؛ مگر کسي که خداي تعالي او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعا به تعجيل فَرَج موفّق سازد.

احمد بن اسحاق گويد: پرسيدم: اي مولاي من! آيا نشانه‏اي هست که قلبم بدان مطمئن شود؟ آن کودک به زبان عربي فصيح به سخن در آمد و فرمود: «اَنَا بَقِيَّةُ اللّهِ في اَرْضِهِ وَالمُنْتَقِمِ مِنْ اَعْدائِهِ». اي احمد بن اسحاق! پس از مشاهده، جست‏وجوي نشانه مکن!

احمدبن اسحاق گويد: من شاد و خرّم بيرون آمدم و فرداي آن روز به نزد امام عسکري‏عليه السلام بازگشتم و گفتم: اي فرزند رسول خدا! شادي من به واسطه منّتي که بر من نهاديد، بسيار است، بفرماييد آن سنّتي که از خضر و ذوالقرنين دارد چيست؟ فرمود: اي احمد! غيبت طولاني، گفتم: اي فرزند رسول خدا! آيا غيبت او به طول خواهد انجاميد؟ فرمود: به خدا سوگند چنين است تا به غايتي که اکثر معتقدان به او بازگردند و باقي نماند مگر کسي که خداي تعالي عهد و پيمان ولايت ما را از او گرفته و ايمان را در دلش نگاشته و با روحي از جانب خود مؤيد کرده باشد.

اي احمدبن اسحاق! اين امري از امر الهي و سرّي از سرّ ربوبي و غيبي از غيب پروردگار است، آنچه به تو عطا کردم، بگير و پنهان کن و از شاکران باش تا فردا با ما در علّيّين باشي«. (2).

احمدبن اسحاق در يکي از سفرها چون به شهر حلوان رسيد، بيمار شد و در آنجا وفات يافت. همراهانش او را در کفني که حضرت امام حسن عسکري‏عليه السلام يا حسين‏بن روح – بنا به اختلاف روايات – برايش ارسال داشته بودند، کفن کرده و در همان‏جا به خاک سپردند.

منابع ومآخذ:

————–منبع کلی:کتاب فرهنگ نامه مهدویت خدامراد سلیمیان-وسایت:http://lib.ahlolbait.com/———–

منابع مطالب:

 (1). ر.ک: کمال‏الدين و تمام النعمة، ج 2، باب 43، ش 16.

(2). کمال الدين و تمام النعمة، ج2، باب 38، ح1.

————————————————————————————————————–

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *