بازگشت به صفحه اصلی دانشنامه»»»
«احمد بن هلال عبرتائی»
احمدبن هلال، اهل روستاي بزرگي از منطقه «نهروان» بود که ميان واسط و بغداد قرار دارد. گفته شده است: وي از ياران حضرت هاديعليه السلام يا عسکريعليه السلام بود. به غلو مشهور ومورد لعن ونفرين ابدي است.
نخست از افراد مورد اطمينان حضرت عسکريعليه السلام و از اصحاب خاصّ و روايت کننده از امامان معصومعليهم السلام بود. 54 مرتبه به زيارت خانه خدا رفت که بيست مرتبه آن با پاي پياده بود.
امّا دچار انحراف و ارتجاع شد؛ به گونهاي که حضرت عسکريعليه السلام او را بسيار نکوهش کرد و در موردش فرمود: «از اين صوفي ريا کار و بازيگر پروا کنيد». (1).
برخي نيز اين جمله را در نکوهش او، از جانب حضرت مهديعليه السلام دانستهاند که در هر حال نشانگر پليدي و گمراهي اين مرد است.
او تا زمان نيابت جناب محمدبن عثمان زيست و با سماجت بسيار، سفارت آن جناب را انکار کرد. توقيع مبارکي از جانب حضرت مهديعليه السلام در مورد لعن و نفرين بر او و لزوم اظهار بيزاري از کارهايش صدور يافته است. (2).
بيشتر کتابهاي رجالي، او را ملقب به «عَبَرْتايي» ميدانند. (3) شيخ طوسيرحمه الله در «کتاب الغيبة» وي را «کرخي» نامگذاري کرده و «بغدادي» نيز درباره او گفته شده است. (4).
از تاريخ فهميده ميشود که احمدبن هلال تا آخر سفارت و نيابت نايب نخست منحرف نشده بود؛ لکن به مجرد وفات عثمان بن سعيد در نايب دوم شک کرد و نيابت او را نپذيرفت! (5).
شيعيان هم پس از عزل، او را ملعون دانسته و از وي دوري جستند. پس از مرگ وي توقيعي از طرف ولي عصرعليه السلام به دست حسين بن روح به شرح ذيل صادر شد:
«خداوند از فرزند هلال نگذرد که بدون اجازه و رضايت ما، در کار ما مداخله و تنها به ميل خود عمل ميکرد تا آنکه پروردگار، با نفرين ما زندگياش را به انجام رساند. ما در زمان حياتش نيز انحرافش را به خواص شيعيان خود اعلام کرديم. اين را به هر کس که درباره او ميپرسد، برسانيد. هيچ يک از شيعيان ما معذور نيست در آنچه افراد مورد اعتماد از ما نقل ميکنند، ترديد کند؛ زيرا ميدانند ما اسرار خود را با آنان ميگوييم».
آن حضرت در توقيعي ديگر فرمود: «ابن هلال ايمان خود را پايدار نداشت و با آنکه مدت طولاني خدمت کرد، به دست خود ايمانش را به کفر دگرگون ساخت و خدا نيز او را کيفر داد». (6).
منابع ومآخذ:
————منبع کلی کتاب فرهنگ نامه مهدویت خدامراد سلیمیان وسایت:http://lib.ahlolbait.com——————
منابع مطالب:
(1). محمدبن عمرکشي، رجال کشي، ص 535.
(2). ر.ک: شيخ طوسي، کتاب الغيبة، ص 353.
(3). رجال ابن داوود؛ ص 425؛ رجال طوسي، ص 384؛ رجال علامه، ص 202.
(4). نجاشي، رجال، ح 1، ص 218؛ کتاب الغيبة، ص 399، ح 374.
(5). سيد محمدصدر، تاريخالغيبةالصغري، ص 502.
(6). ر.ک: رجال الکشي، ص535؛ کتاب الغيبة، ص 353.
—————————————————————————————————————-