شرح-نهج-البلاغه

عَرَفْتُ آللّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ العَزَائِمِ، وَحَلِّ آلْعُقُودِ، وَنَقْضِ آلْهِمَمِ.

امام علیه السلام فرمود : خداوند را به‌وسيله بَرهم خوردن تصميم‌ها، فسخ پيمان‌ها و نقض اراده‌ها شناختم.

شرح و تفسير

اراده‌اى برتر از اراده ما!

امام علیه السلام در اين كلام نورانى‌اش به يكى از دلايل توحيد اشاره كرده مى‌فرمايد : «خداوند را به‌وسيله بَرهم خوردن تصميم‌ها، فسخ پيمان‌ها و نقض اراده‌ها شناختم»؛ (عَرَفْتُ آللّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ العَزَائِمِ، وَحَلِّ آلْعُقُودِ، وَنَقْضِ آلْهِمَمِ). اشاره به اين‌كه، بسيار مى‌شود انسان تصميم محكمى به انجام كارى مى‌گيرد، اما ناگهان اراده او تغيير پيدا مى‌كند بى‌آن‌كه عاملى براى آن تغيير بشناسد! اين نشان مى‌دهد كه اراده‌اى از بيرون به آن تعلّق گرفته بود كه اراده اين شخص فسخ شود وگرنه دليلى ندارد كه انسان با داشتن تصميم قوى بر كارى ناگهان منصرف شود. اين تفسير مطابق همان روايت صدوق است كه در شرح سند اين حكمت آمده است. تفسير ديگرى نيز براى اين كلام نورانى شده است كه بسيار مى‌شود انسان تصميم محكمى بر كارى مى‌گيرد؛ ولى تقديرات الهى مانع از آن مى‌گردد وانسان ناچار عقب‌نشينى مى‌كند و از آن چنين مى‌فهمد كه مافوق اراده او اراده ديگرى است كه اگر تعلق به چيزى گيرد هرچه برخلاف آن است دَرهم مى‌ريزد و از بين مى‌رود. كوتاه سخن اين‌كه اگر انسان، فعّالٌ ما يَشاء بود و هرچه مى‌خواست مى‌توانست انجام دهد ممكن بود در وجود خدا شك كنيم؛ اما اين‌كه مى‌بيند مافوق اراده او، اراده‌اى است كه در بسيارى از مواقع اراده او را بَرهم مى‌زند يا مانع تحقق مراد او مى‌شود مى‌فهمد عالَم، مدبّر قادر و توانايى دارد كه آن را بر طبق اراده حكيمانه‌اش تدبير و اداره مى‌كند. در اين‌كه آيا واژه‌هاى «عزائم» و «عقود» و «همم» مترادف است و همه به معناى اراده انسان است يا با هم تفاوت دارد، در ميان شارحان نهج‌البلاغه اختلاف نظر است؛ بعضى هر سه را به يك معنا مى‌دانند و بعضى معتقدند «عزائم» اراده‌هاى بسيار قوى است و «عقود» مرحله‌اى پايين‌تر و «همم» مرتبه نازله است. در بعضى از منابع لغت، «عزم» را به معناى تصميم محكم گرفته‌اند در حالى كه «همم» جمع «همت» را به معناى تصميمى كه انسان گرفته و آن را عمل نكرده ذكر نموده‌اند و «عقود» معناى وسيعى دارد كه مى‌تواند تصميم و غير تصميم را شامل شود، بنابراين بعيد نيست كه تفاوت اين سه واژه با يكديگر بر حسب درجات قوت و ضعف باشد و امام علیه السلام مى‌خواهد بفرمايد گاهى مى‌شود اراده‌هاى عادى و يا اراده‌هاى قوى بر انجام كارها، بدون عامل شناخته شده‌اى فسخ مى‌شود و اين نشانه وجود اراده قوى‌ترى بالاتر از اراده ماست. بعضى چنين پنداشته‌اند كه اين كلام حكيمانه با آنچه در آيات قرآن درباره عزم و اراده آمده سازگار نيست؛ قرآن خطاب به پيغمبر اكرم صلی الله علیه وآله مى‌گويد: (فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ) و در نكوهش ترك اولاى آدم مى‌فرمايد: (وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِىَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمآ). ولى روشن است كه هيچ‌كس نمى‌تواند نقش تصميم و اراده انسان را در پيشرفت كارها انكار كند، سخن در اين‌جاست كه گاه موارد استثنايى پيش مى‌آيد كه انسان تصميمى مى‌گيرد و عزم خود را بر انجام كارى راسخ مى‌كند و ناگهان به علل ناشناخته‌اى بَرهم مى‌خورد، در اين موارد استثنايى انسان احساس مى‌كند كه اراده‌اى مافوق اراده او وجود دارد. البته دلايل خداشناسى بسيار است. آنچه امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه بيان كرده اشاره به نكته تازه‌اى است كه بسيارى از آن غافلند. علامه شوشترى؛ در شرح نهج‌البلاغه خود مى‌گويد: كلام امام علیه السلام در اين‌جا شبيه حديث معروفى است كه از پيغمبر اكرم صلی الله علیه وآله (در كتب بسيارى) نقل شده است كه فرمود: «ما مِنْ آدَمِىٍّ إلّا وَقَلْبُهُ بَيْنَ إصْبَعَيْنِ مِنْ أصابِعِ اللهِ؛ هيچ انسانى نيست مگر اين‌كه قلب او در ميان دو انگشت از انگشت‌هاى قدرت پروردگار قرار دارد» و سپس به اين آيه شريفه استشهاد مى‌كند: «(وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ)؛ بدانيد كه خداوند ميان انسان و قلب او حائل مى‌شود و بدانيد كه به‌سوى او باز مى‌گرديد و محشور مى‌شويد». اين سخن در جاى خود صحيح است؛ ولى آنچه را علّامه شوشترى؛ آورده ازقبيل پى بردن به معلول از ناحيه علت است در حالى كه آنچه امام علیه السلام فرموده ازقبيل پى بردن به علّت از ناحيه معلول است. اين سخن را با كلماتى از امام باقر علیه السلام پايان مى‌دهيم كه مى‌فرمايد: «كسى از جدم اميرمؤمنان علیه السلام سؤال كرد با چه وسيله‌اى پروردگارت را شناخته‌اى؟ امام فرمود: بِفَسْخِ الْعَزْمِ وَنَقْضِ الْهَمِّ لَمّا هَمَمْتُ فَحيلَ بَيْني وَبَيْنَ هَمّي وَعَزَمْتُ فَخالَفَ الْقَضاءُ عَزْمي عَلِمتُ أنَّ الْمُدَبِّرَ غَيْري؛ خدا را به‌وسيله فسخ اراده و نقض تصميم‌ها شناختم اى بسا تصميم بر كارى گرفتم و او ميان من و خواسته‌ام جدايى افكند و عزم انجام برنامه‌اى را داشتم و قضاى او عزم من را بَرهم زد، از اين‌جا دانستم كه مدبّر، غير من است».

author-avatar

درباره کیان آرامش

به داد اسلام برسید،و بدانید که خدا محتاج به عبادت و استعانت شما نیست. اگر دین او را یاری نکنید،او دینش را به امتی دیگر می سپارد. (طلبه شهید محمد فاضلی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *